کيست که اين وجود نازنين ومهربان را نشناسد و از سرچشمه عشق و مرحمت او سيراب نشده باشد؟
... نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتی را ... ( شهريار)
... پيش از تو, هيچ اقيانوس را نمیشناختم... که عمود بر زمين بايستد...
پيش از تو, هيچ خدايی را نديده بودم.. که پای افزاری وصلهدار بهپا کند,
و مشکی کهنه بر دوش کشد و بردگان را برادر باشد
.... چگونه شمشيری زهرآگين .. پيشانی بلند تو – اين کتاب خداوند را- از هم میگشايد
چگونه میتوان به شمشيری, دريايی را شکافت!
به پای تو میگريم
با اندوهی, والاتر از غمگزايی عشق ... و ديرينگی غم
برای تو با چشم همهی محرومان میگريم
با چشمانی, يتيم نديدنت
گريهام, شعر شبانهی غم توست... ( سيد علی گرمارودی)
يا علي، يا علي ،يا علي....
سلام اين متن موسوی گرمارودی خيلی زيباست لذت بردم
سلام از یامتان سپاسگزارم. به زودی مثل سابق در اینترنت فعال خواهم بود. وبلاگتان کماکان فعال و خوب است. موفق و مؤید باشید.
سلام طاعات شما قبول شعر زيبايی را يادآورمان کردی پايدار باشی حسين
سلام آباجی فيطير بايرامی قوتلو اولسون علی اين معنای عدالت و مجسمه ان تا ابد الدهر شهید جهل زمانه خود شد جهلی که امروز وارونه بر مردم تاخته می شود و با نام علی عدالت را می سوزانند به روزم یاشاسین
واقعاٌ زيبا بود تنکس
سلام ذکر خيرت رو شنيدم سراغت اومرم قراره برای درس نظريه هاما هم وبلاگ نويس بشيم لطفا اگه دريچه آبی راه افتاد هوای ما رو هم داشته باش.عيدت هم مبارک
سلام وبلاگ خوبی دارین بهتر از پیش شده تلاش شما قابل تقدیر است منم بروز کردم با سرود حماسی ترکی عشق اولسون سنه عشق اولسون ترک خلقینه
اينجا همه برنده هستند.بازاريابي شبکه اي را مي توان "درست" اجرا کرد. حرف هاي تازه در بازاريابي شبکه اي.سري به اينجا بزنيد. http://www.oradoshop.com